ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
سلام.من امروز می خواهم چند شعر جدید از (باز باران) بگذارم.
اولیش برای فوتبالی هاست.
گرفته شده از وبلاگsasay.blogsky.com
اینم دومیش.راجع به نبودن دوران قبل زندگی.
باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه
خانه ام کو؟ خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران
گردش یک روز دیرین...
پس چه شد دیگر کجا رفت؟
.
.
.
خاطرات خوب و شیرین...
در پس آن کوی بنبست
در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز
غرق در غمهای امروز...
یاد باران رفته از یاد
آرزوها رفته بر باد...
باز باران،باز باران
می خورد بر بام خانه
بی بهانه،بی ترانه
شاید هم گم کرده خانه...
گرفته شده از سایتwww.xni3e.com
سومیش هم اینجاست.راجع به کربلا.
باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه
یادم آید کربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش یک روز غمگین
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان
زیر تیغ و نیزه ها را
گرفته شده ازسایت www.momtaznews.com
چهارمیش این پایین منتظره.
باز باران
بی ترانه
بی هوای عاشقانه
بی نوای عارفانه
در سکوتی ظالمانه
خسته از مکر زمانه
غافل از حتی رفاقت
حاله ای از عشق و نفرت
اشکهایی طبق عادت
قطره های بی طراوت
دیدن مرگ صداقت
روی دوش آدمیت…
میخورد بر بام خانه…
برگرفته از سایتfac-ebook.blogfa.com
شعر پنجم.اسم خاص و جالبی نداره.ولی جالبه.این یکی رو خودم نوشتم.
باز باران با ترانه
همچو پرنده ای می خوانه
در درختی ساخته لانه
می چکد بر روی چانه
اشکی که دیگر بی جانه
بر میگردد به خانه
آن باران با ترانه
دیگر آنجا می مانه
دو پرنده
دعوا دارند سر یک دونه دانه
از خدا خواهم بارد باران با ترانه
چقدر اینکار برایش آسانه
سروده شده توسط خودم.
همتون خر منیید باز هم میندازید جفتک پیش چشم اون دو تا اردک حالا هی در بیارید شکلک دیدید منم بلدم از این اراجیف بگم ،
ایول
عالیه
عالی بود